-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 19:02
حال دیگر نه جای ماندن دارم نه پای رفتن ...خسته و حیران از ماندن و رفتن محال... خدایا ناممکن بر من ممکن بگردان
-
تبریک
پنجشنبه 12 مهرماه سال 1386 00:05
تولدت مبارک. ...
-
خلاص
یکشنبه 8 مهرماه سال 1386 01:05
انتخابت درست است. از بیراهه ها گذشتی رسیدی به شاهراه مقصود با صلابت قدم بردار، نظر به ماورا نیافکن. از گذشته ها گذر کن که ثمره ای جز ملال ندارد تورا خشنودم قدم در راهی نهاده ای که تو را به سر منزل مقصود خواهد رساند ، تعلل نکن و اندیشه ماندن را از خویش بزدای که همچون مانعیست عظیم در مسیر خوشبختی. زندگی کن زندگی جدیدی...
-
انتظار
جمعه 30 شهریورماه سال 1386 20:39
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 04:22
زخمها و دردها سرمایه من است به جایی که من رسیده ام هر کسی نخواهد رسید پس سرمایه ام رو با کسی قسمت نخواهم کرد داد نخواهم کشید آه و ناله هم نخواهم کرد صبور، آرام و بی سر و صدا همه چیز و تحمل خواهم کرد
-
فاصله
پنجشنبه 22 شهریورماه سال 1386 00:43
فاصله ها رشد می کنند هرروز بزرگتر از روز قبل و تو با تمام وجودت تلاش بر نموشان باغبان خوبی هستی ، و شادمان از ثمره رنجهایی که در تربیتشان متحمل شدی از فاصله دور چشمک میزنی می خندی، خنده ای ملوکانه! و من ! هر لحظه در حسرت تابش نور همچون علف هرزکوچکی که زیر برگهای گلهای نو کاشته محروم از نور زندگی پژمرده می شوم و تو از...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 شهریورماه سال 1386 00:09
-
امروز با خافظ
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1386 14:52
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 تیرماه سال 1386 23:46
........... باز رفتن بی نشانه نمی دونم چرا حس خوبی از رفتن ندارم. پاهایم خیلی سنگینند
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 خردادماه سال 1386 01:38
کاشکی حالا حالا ها تموم نمی شد. ! سخت بودو طاقت فرسا، اما دستاویزی بود واسه فرار از تنهایی و بی بها زل زدن به صفخه مونیتور سخت بود اما نه به سختیه انتظار. خسته کننده بود اما نه مثل خستگی التماس. ...........
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1386 23:46
اگه مثل اشک تو چشام باشی برای موندنت تا آخر عمر گریه نمی کنم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 اردیبهشتماه سال 1386 01:03
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند دلم تنگ است. بیا ای روشن .... ای روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها دلم تنگ است. بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی. شب افتاده است و من...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 اردیبهشتماه سال 1386 01:15
در نبرد بین انسانهای سخت و روزهای سخت این انسانهای سخت هستند که می مانند نه روزهای سخت. شکسپیر سخت تر از این روزها را دیدم و سپری کردم.بد تر از این اتهامات را شنیدم و تحمل کردم اولین باری نیست که نامردی ام را بهم گوشزد کردند و تو آخرین نخواهی بود بازمی مانم و سپری می کنم،باز میشنوم و تحمل میکنم، ولی قول نامردی نمی دهم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1386 00:56
من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست همی بینی که نامت را نهان زیر لبم دارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1386 01:55
مـارا دلیســت از تــو بـریـدن نمـی تــوان مـارا ز هـجر تــو دیگـر نمانـد تــاب و تـوان مارا دو چشمیست کم سو شد از فراق تو عمــری گذشت و ندیدیم جـز آه و فـغــان
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1386 01:37
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم از شیشه نبودیم که از سنگ بمیریم تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم شایـد کـه خـدا خواست که دلتنگ بمیریـم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 01:05
شایداین زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی. اما حال که من و تو به آن دعوت شدیم بگذار تا میتوانیم زیبا برقصیم.
-
باورها
سهشنبه 21 فروردینماه سال 1386 00:18
امروز خیلی چیزایی که باورشان نداشتم را باور کردم که عبارتند از: ۱=وقتی دلم خیلی تنگ میشه دیگه هیچی واسم مهم نسیت حتی... ۲= تو بارندگی شدید هم میشه دیونه وار رانندگی کرد ۳=ماشین زانتیا ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت هم میشه روندش ۴=توی بد ترین شرایط هم میشه بلیط هواپیما گیر آورد اونم هم از راه دور و تلفنی ۵=توی ترافیک سنگین شهر...
-
سپاس خداوندا
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1386 00:33
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن. کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست. اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد. تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت. و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند. باور کن که با او هرگز تنها نیستی. فقط کافیست عاشقانه به آسمان نگاه کنی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 فروردینماه سال 1386 03:00
جمعه: من ِ بیکار ، خسته از افکار کار بیخواب از شبی بیتاب و دردی سیراب، پلکها روی هم در آرزوی دیدن یار ، فکرم همه یار. فارغ ازهر یاد کار تمرکز،تجسم، خواب آمد ولی صد حیف ماندم در حسرت دیدار یار ....... در آرزوی شب، تا رسد لحظه ی دیدار دیر آمد شبُ دیر ز او آمد ِ یار حال من پرسی و من حال تو را تو نخواهی بر کنی این پرده را...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 فروردینماه سال 1386 01:16
اگر تمام شب را برای از دست دادن خورشید گریه کنی لذت تماشای ستاره ها را نیز از دست خواهی داد *شکسپیر* پ .ن : در وصف احوال خودم
-
گناهکار بی گناه
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1386 01:05
امشب باید بنویسم بنویسم از تو بنویسم از من ازحرف های ناگفته از ترانه های بی نام از خاطره های گذشته ونداشته از آرزو های خیس از سکوتی نارنجی! می نویسم! اما به شرط حضور لبخندت لبخند ت تماشایی ترین صحنه حضور است شب است و لحظه ی سکوت ساز تو غریبه ی آشنا! صدای تنهایی سکوت را می شنوی؟ فرشته خیال در گوشت چه نجوا می کند؟ به...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 03:05
آخر تو شبان ِ سیه ام تار نمودی روزان ِ خرابْ بر سرم آوار نمودی نابود شدم بس تو مرا خوار نمودی بیراهه قدم نهم که هموار نمودی گاهی به دلم داغ نهادیُ تنْ آزار نمودی ناگه من ِ خسته تنْ تو تیمار نمودی مغرور مشو چو پشت من خاک نمودی آخر من ِ خفته را تو بیدار نمودی دیگر ندهم به کس دلُ عشق نخواهم از عشقُ صداقتْ منُ بیزار نمودی...
-
بهار بی رنگ
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1385 19:40
زمزمه های سرد او ذهنش را نقاشی می کرد تلاطم امواج سکوتش را بر هم می زد واژه ها به مهمانی دلش دعوت شده بودند لحظه ای چشمانش را بست شاید که بهتر ببیند خاطرات گذشته دست در دست هم بر ساحل چشمانش قدم می گذاشتند و یکصدا آواز فراموشی سر می دادند نا گهان ستاره ی تقدیر درخشید خاطرات را به اعماق دریا فراری داد سکوت شب آرزو ها...
-
تولدت مبارک
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1385 00:01
تولدت مبارک! بذار بگم من تو رو اون اندازه دوست دارم که ساحل رو دوست دارن زورق های شکسته . . . " تولدت مبارک! "
-
یلدا
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 20:31
شبم یلدای پردرد است برگرد دراینجا قحطی مرداست برگرد تو در کوچی ومن پابست پاییز پرستو کلبه ام سرد است برگرد
-
نشد
یکشنبه 26 آذرماه سال 1385 22:47
می خواستم به شور تو شیدا شوم، نشد درتاروپود عشق تومعنا شوم، نشد بر هزار جنگل جان را به جان خویش باریده ام که در تو شکوفا شوم، نشد گم بوده ام نشد به عشق تو پیدا شوم، نشد هرگز نشد به عشق تو پیدا شوم، نشد
-
وداع
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1385 03:54
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه ی خویش می برم.تا که در آن نقطه ی دور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکه ی عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا ز تو دورش سازم ز تو.ای جلوه ی امید محال می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال ناله می...
-
۱:۱۸
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 01:56
Learning English معجزه در آموزش زبان انگلیسی. آموزش زبان در 90 روز. CD آموزش زبان نصرت Ads by BlogSky X چه هوای غریبی است، می خواهم فریاد بزنم،شاید آفتاب صدایم را بشنود! حال ای آفتاب سوزان کجایی که ببینی چگونه موج سرما سرزمینت را به یغما برده! دیگر از سرزمین آفتاب خبری نیست دیگر از گرمای سوزانش اثری نیست. دیگر از...
-
1:17 تبریک
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1385 19:52
یه حسی بهم میگه که باید بهت تبریک بگم امیدوارم که اشتباه نکنم و حسم درست باشه با اینکه هنوز مطمئن نیستم ولی خیلی خوشحالم که منتظر خبر خوبی که بودی بلاخره بهت رسید از صمیم قلب تبریک میگم و از ته دل خوشحالم