حال دیگر نه جای ماندن دارم نه پای رفتن ...خسته و حیران از ماندن و رفتن محال...

 

 خدایا ناممکن بر من ممکن بگردان

تبریک

تولدت مبارک.

...

خلاص

انتخابت درست است. از بیراهه ها گذشتی رسیدی به شاهراه مقصود

با صلابت قدم بردار، نظر به ماورا نیافکن. از گذشته ها گذر کن که ثمره ای جز ملال ندارد تورا

خشنودم  قدم در راهی نهاده ای که تو را به سر منزل مقصود خواهد رساند ، تعلل نکن و اندیشه ماندن را از خویش بزدای که همچون مانعیست عظیم در مسیر خوشبختی.

زندگی کن زندگی جدیدی که بر خود آفریدی ، به دور از تمامیِ تلواسه ها ، در جوار همکلاسیها 

همچون اول کلاسیها، شاد باش و مسرور ، تا از تماشای سرور و نشاطت باشد که دلی شاد شود.

 

عزم رفتن کرده ای دانم که دست آویز است کلاس

دیده از من بستی و گشتی ز اهریمن خلاص !

انتظار

گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم

منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم

ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم

تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم

زخمها و دردها سرمایه من است

 به  جایی که من رسیده ام هر کسی نخواهد رسید

 پس سرمایه ام رو با کسی قسمت نخواهم کرد

 داد نخواهم کشید

 آه و ناله هم نخواهم کرد

صبور، آرام و بی سر و صدا همه چیز و تحمل خواهم کرد